گفتم:بالاخره که فراموشش میکنی. روزگار همینطور نمیماند.
نفس عمیقی کشید و گفت: یاد بعضی از آدمها هیچوقت تمامی ندارد؛ با این که نیستند، با این که رفتهاند، ولی هیچوقت خاطرههاشان تمام نمیشود.
گفتم:ولی همین که نیستند، کمکم همه چیز تمام میشود.
لبخندی زد و گفت:بودن بعضی از آدمها، تازه از نبودنشان شروع میشود.
درباره این سایت