محل تبلیغات شما

گفتم:بالاخره که فراموشش می‌کنی. روزگار همین‌طور نمی‌ماند.
نفس عمیقی کشید و گفت: یاد بعضی‌ از آدم‌ها هیچ‌وقت تمامی ندارد؛ با این که نیستند، با این که رفته‌اند، ولی هیچ‌وقت خاطره‌هاشان تمام نمی‌شود.
گفتم:‌ولی همین که نیستند، کم‌کم همه چیز تمام می‌شود.
لبخندی زد و گفت:بودن بعضی از آدم‌ها، تازه از نبودنشان شروع می‌شود.

یونان و صدف هایِ لایِ موهایش

#طلایی هایِ_شبانه

خوابِ عجیب و غریب سه شنبه ها

هیچ‌وقت ,می‌شود ,گفتم ,تمام ,نیستند، ,زد ,و گفت ,این که ,که نیستند، ,با این ,لبخندی زد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شخصی علی سربخشی